- سرفرازی کردن (سُ تَ)
افتخار کردن:
ولیکن چو شه تیغبازی کند
سر تیغ او سرفرازی کند.
نظامی.
، تکبر کردن. به خود بالیدن:
همه مردمی سرفرازی کند
سر آن شد که مردم نوازی کند.
نظامی.
سرفرازی مکن از کیسه پری
که بود کار فلک کیسه بری.
جامی
ولیکن چو شه تیغبازی کند
سر تیغ او سرفرازی کند.
نظامی.
، تکبر کردن. به خود بالیدن:
همه مردمی سرفرازی کند
سر آن شد که مردم نوازی کند.
نظامی.
سرفرازی مکن از کیسه پری
که بود کار فلک کیسه بری.
جامی
